بار الها
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق به حالم ، چه برانی چه به اوجم برسانی ، چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم ، نه تو آنی که برانی
نه من أنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم ...
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی ...
در اگر باز نگردد نروم باز به جایی ، پشت به دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی ...
کس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی ...
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی ...
نظرات شما عزیزان:
[ یک شنبه 13 / 10 / 1392برچسب:,
] [ 14:22 ] [ ♣ NimA ♣ ][